گم شدن لیسا پارت ۱۹

من: شاید بهم حسودیت می شه که برادر رزیم
جیمین: چیییی تو... برادر... رزی.... هستی
من:ارخ
جیم: بچه ها باید راهی پیدا کنیم #کوک
خب نمی دونم دیگه چیکار کنم تسمیم گرفتم برم و همچی رو به رزی بگم (به طرف خونه رزی) #رزی
دینگ دینگ
کامپیوتر: بانوی من کسی داره زنگ می زنه
من:الان بر می گردم #جیسو
بعد از کلی حرف زدن با پیرزن ازش مبایل گرفتم به جنی زنگ زدم اما برنداشت برای همین به رزی زنگ زدم #رزی
کوک پشت در بود.....
داستان ادامه دارد
دیدگاه ها (۲)

گم شدن لیسا پارت ۲٠

بازی با آتش بارت اول

بقیه داستان را امروز در این پیج خواهم گذاشت #جذاب #هنری #خا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط